نمایشنامه نویسان همواره در تاریخ مسئلهی پاندمی و سرایت را به شکل دراماتیک در نمایشنامه های خود مطرح میکردند. عفونت ویروسی و شیوع اپیدمی در قرن بیستم دوباره ظاهر شد. در این پست به یکی از این موارد اشاره میکنیم:
ویروس های HIV/AIDS که در تعدادی از نوشته های تئاتر دیده میشود، در این دوران نوشته شدند. این دوره یکی از موارد با ارزش در تاریخ تئاتر است که درام و هنر نمایشی در واقع از طريق مضمون سازی (بازی کردن / صداگذاری) به آگاهی در مورد بیماری کمک کرد؛ مسئله ای که در ابتدا مورد توجه هیچکسی نبود و با بی تفاوتی رسانه ای روبرو شد و فروپاشید.
به گفتهی دیوید رومان، تئاتر در معرض دیدن و شنیدن قرار دارد و نمایه ساز است. تئاتر توانایی بالایی برای شرکت در ایدئولوژی های تغییر دهنده بیماری، جنسیت و شهروندی در ایالات متحده در سال های شکل گیری بحران ایدز داشت.
در سال ۱۹۸۱ اولین گزارش عمومی در نیویورک تایمز با عنوان “سرطان نادر دیده شده در ۴۲ همجنسگرا” اعلام شد. اپیدمی ایدز به تدریج یک بحران بهداشتی شناخته شد، نه نوعی مجازات یا انحراف اخلاقی. این امر از طریق مجموعه ای از نمایش های فعال گرایانه در سالهای ابتدایی شیوع (۱۹۸۱_۱۹۸۴) انجام شد که مخاطبانشان را با زبان تابو و واقعیت یک بیماری همه گیر روبهرو کرد.

“قلب عادی” از لری کرامر ۱۹۸۵، که خواستار اقدامات عمومی برای جلوگیری از گسترش بیشتر بحران بود و موزیکال “فالستو” برنده تونی در سال ۱۹۹۲ اثر ویلیام فین، “فرشتگان مشهور” در ۱۹۹۱ اثر تونی کوشتر؛ تنها چند نمونه در لیست غنی و همیشه در حال تغيير فعالیت های تئاتری و فعالیت های نمایشی پاسخ دهنده به ایدز هستند.

